قانون جذب؛ کشش و کوشش!
بسیاری از ما در مسیر رسیدن به خواسته هایمان با مفهوم «قانون جذب» آشنا شده ایم. ایده ی نیروی شگفت انگیز افکار و احساسات که می تواند واقعیت ما را شکل دهد بسیار فریبنده است. اما چرا با وجود تمام تلاش برای مثبت اندیشی و تصویرسازی ذهنی گاهی اوقات به نظر می رسد که خواسته هایمان از ما دورتر می شوند؟ چرا صرفاً خواستن یا باور داشتن همیشه کافی نیست؟ اینجاست که بسیاری احساس سردرگمی و ناامیدی می کنند گویی حلقه ی مفقوده ای در این معادله وجود دارد. این مقاله به شما نشان می دهد که چگونه نیروی قدرتمند «کشش» (جذب از طریق افکار و احساسات) باید با نیروی ضروری «کوشش» (اقدام و تلاش فیزیکی) درآمیخته شود تا شما را به اهدافتان برساند. ما به بررسی عمیق این دو ستون اصلی موفقیت خواهیم پرداخت و راهنمایی عملی برای ترکیب آن ها ارائه می دهیم تا شما بتوانید از یک خواسته ی ذهنی به یک واقعیت ملموس دست یابید و از دام انتظار انفعالی رها شوید.

قانون جذب در ساده ترین تعریف بیانگر این اصل است که انرژی های مشابه یکدیگر را جذب می کنند. این قانون بر پایه این ایده استوار است که افکار و احساسات ما دارای فرکانس یا ارتعاشی هستند که به جهان هستی ارسال می شود و سپس واقعیت هایی هم فرکانس با آن ارتعاش را به سوی ما بازمی گرداند. بنابراین اگر بر کمبود و ترس تمرکز کنیم کمبود و ترس بیشتری را تجربه خواهیم کرد و اگر بر فراوانی و موفقیت تمرکز کنیم شرایط و فرصت های مرتبط با فراوانی و موفقیت به زندگی ما وارد می شوند. این قانون یک اصل کیهانی تلقی می شود که همواره در حال عمل است چه ما از آن آگاه باشیم و چه نباشیم. درک این قانون به معنای پذیرش مسئولیت در قبال کیفیت افکار و احساساتمان است زیرا آن ها نه تنها وضعیت درونی ما را منعکس می کنند بلکه در خلق دنیای بیرونی ما نیز نقش اساسی دارند. با این حال این قانون اغلب به اشتباه به معنای صرفاً نشستن و آرزو کردن تعبیر می شود در حالی که ابعاد عمیق تری دارد که نیازمند درک کامل تر است.
اصل کشش در قانون جذب همان جنبه ای است که بیش از همه مورد توجه قرار می گیرد و بر قدرت ذهن و احساسات تأکید دارد. این اصل بیان می کند که آنچه در درون ما می گذرد در بیرون ما منعکس می شود. باورهای عمیق ما چه آگاهانه و چه ناخودآگاه نقش تعیین کننده ای در تعیین فرکانس ارتعاشی ما دارند. اگر باور داشته باشیم که شایسته موفقیت نیستیم یا رسیدن به اهدافمان غیرممکن است حتی اگر به ظاهر آرزوی آن را داشته باشیم فرکانس ما با عدم موفقیت هم راستا خواهد بود و در نتیجه موانع و شرایطی که این باور را تأیید می کنند به زندگی ما جذب می شوند. برعکس باورهای قدرتمند و مثبت احساسات مثبتی مانند شادی امید و قدردانی را در ما ایجاد می کنند که فرکانس ارتعاشی ما را بالا می برند و ما را در مسیری قرار می دهند که فرصت ها و موقعیت های هم سو با خواسته هایمان را جذب کنیم. این فرآیند کشش مانند یک آهن ربا عمل می کند که انرژی های مشابه را از میدان انرژی کیهان به سمت ما می کشاند. بنابراین کار بر روی باورها و مدیریت احساسات برای حفظ یک فرکانس مثبت و هم راستا با اهداف سنگ بنای اصل کشش محسوب می شود. این بخش از قانون جذب بر اهمیت دنیای درونی ما و تأثیر آن بر دنیای بیرونی تأکید دارد.
نقش باورها و فرکانس در جذب قلب تپنده اصل کشش است. باورهای ما چه مثبت و تقویت کننده و چه منفی و محدودکننده فیلترهایی هستند که ما از طریق آن ها جهان را درک می کنیم و به آن پاسخ می دهیم. این باورها سیستم ارتعاشی ما را تنظیم می کنند. هر فکر یا احساسی که داریم یک فرکانس خاص دارد. فرکانس های بالا مانند عشق شادی قدردانی و امید با فراوانی سلامتی روابط مثبت و موفقیت هم راستا هستند. در مقابل فرکانس های پایین مانند ترس خشم حسادت و ناامیدی با کمبود بیماری مشکلات ارتباطی و شکست هم خوانی دارند. جهان هستی به فرکانس ارتعاشی ما پاسخ می دهد نه فقط به کلماتی که بر زبان می آوریم یا تصاویری که در ذهن داریم. بنابراین اگر در سطح آگاهانه به چیزی فکر کنیم اما در سطح ناخودآگاه باور عمیقی مبنی بر عدم دستیابی به آن داشته باشیم فرکانس غالب ما توسط باور ناخودآگاه تعیین می شود و همان را جذب خواهیم کرد. کار بر روی تغییر باورهای محدودکننده و پرورش باورهای توانمندساز اساسی ترین گام برای بالا بردن فرکانس ارتعاشی و هم راستا شدن با آنچه می خواهیم جذب کنیم است. این فرآیند نیازمند خودآگاهی تأمل و تمرین مداوم است تا بتوانیم ارتعاش درونی خود را با خواسته هایمان هماهنگ کنیم.
در حالی که کشش بر اهمیت دنیای درونی (افکار احساسات باورها فرکانس) تأکید دارد نقش کوشش یا اقدام و تلاش فیزیکی جنبه ی بیرونی و ملموس قانون جذب است که اغلب نادیده گرفته می شود یا کمتر به آن بها داده می شود. کوشش به معنای برداشتن گام های عملی انجام کارهای لازم و قرار گرفتن در مسیر تحقق هدف است. قانون جذب فرصت ها افراد منابع و شرایط را به سوی ما می کشاند اما این ما هستیم که باید با اقدام فیزیکی این فرصت ها را بگیریم و آن ها را به واقعیت تبدیل کنیم. صرفاً نشستن و انتظار کشیدن برای اینکه همه چیز به صورت جادویی اتفاق بیفتد درک ناقصی از این قانون است. کوشش انرژی و انگیزه درونی ما را به عمل تبدیل می کند و پلی بین دنیای ذهنی ما و دنیای فیزیکی می سازد. این اقدام می تواند شامل یادگیری مهارت جدید برقراری ارتباط با افراد مرتبط انجام تحقیقات ایجاد تغییر در روال روزمره یا هر کار دیگری باشد که ما را به هدفمان نزدیک تر می کند. بدون کوشش انرژی جذب شده راکد می ماند و نمی تواند به نتیجه ملموس منجر شود. بنابراین کوشش بخش حیاتی از فرآیند خلق واقعیت است و نشان دهنده تعهد ما به دستیابی به خواسته هایمان است.
اقدام الهام بخش مفهومی کلیدی در ترکیب کشش و کوشش است. این نوع اقدام با تلاش صرف و کورکورانه تفاوت دارد. اقدام الهام بخش عملی است که از یک حس درونی عمیق یک شهود یا یک انگیزه قوی ناشی می شود که با فرکانس ارتعاشی ما و خواسته مان هم راستاست. این اقدام معمولاً آسان تر روان تر و اثربخش تر از تلاش اجباری یا اقدامی است که از روی ترس یا شک انجام می شود. وقتی ما با خواسته مان هم راستا هستیم و فرکانس بالایی داریم (از طریق باورهای مثبت و احساسات خوب) جهان هستی فرصت ها و ایده هایی را به ما نشان می دهد که مسیر رسیدن به هدف را هموار می کنند. اقدام الهام بخش پاسخ دادن به این نشانه ها و ایده هاست. این اقدام ممکن است به صورت یک ایده ناگهانی برای تماس با فردی خاص خواندن کتابی مشخص یا رفتن به مکانی خاص ظاهر شود. این اقدامات اغلب منطقی به نظر نمی رسند یا لزوماً نتیجه فوری ندارند اما در بلندمدت ما را در مسیر درست قرار می دهند و به جذب های بزرگتر کمک می کنند. تشخیص اقدام الهام بخش نیازمند هوشیاری و توجه به ندای درونی است و با عجله یا فشار بیرونی تفاوت دارد. این اقدام پلی است بین نیروی جذب و نتیجه ی فیزیکی.
تعامل و ترکیب کشش و کوشش جایی است که قانون جذب به نهایت اثربخشی خود می رسد. این دو نیرو مانند دو بال یک پرنده عمل می کنند؛ یکی بدون دیگری قادر به پرواز نیست. کشش میدان انرژی لازم را برای جذب فرصت ها و شرایط فراهم می کند در حالی که کوشش توانایی ما برای استفاده از این فرصت ها و تبدیل انرژی جذب شده به نتایج ملموس است. فرض کنید شما آرزوی شغل رؤیایی خود را دارید. با استفاده از اصل کشش شما بر باورهای مثبت در مورد توانایی های خود شایستگی برای شغل و فراوانی فرصت ها تمرکز می کنید احساسات مثبت مانند هیجان و اطمینان را پرورش می دهید و فرکانس ارتعاشی خود را با شغل مورد نظر هم راستا می کنید. این کار باعث می شود آگهی های شغلی مرتبط بیشتر به چشمتان بخورند اطلاعاتی در مورد شرکت ها به دست آورید یا با افرادی آشنا شوید که می توانند به شما کمک کنند. این ها نتایج کشش هستند. حال نقش کوشش این است که شما رزومه خود را به روز کنید برای آن آگهی ها اقدام کنید با آن افراد تماس بگیرید و برای مصاحبه آماده شوید. این اقدامات کوشش هستند که فرصت های جذب شده را به واقعیت تبدیل می کنند. بدون کشش ممکن است تلاش های شما بی هدف و طاقت فرسا باشند و بدون کوشش فرصت های جذب شده از دست خواهند رفت. ترکیب این دو یک چرخه قدرتمند ایجاد می کند که در آن انرژی درونی و اقدام بیرونی یکدیگر را تقویت می کنند.
چرا فقط کشش کافی نیست؟ این سوالی است که ذهن بسیاری را درگیر می کند به ویژه آنهایی که با قانون جذب آشنا شده اند اما نتایج دلخواه را ندیده اند. دلیل اصلی این است که کشش به تنهایی تنها نیمی از معادله است. کشش فرصت ها ایده ها افراد و شرایط را به سمت شما می آورد اما این ها به خودی خود هدف شما را محقق نمی کنند. فرض کنید شما آرزوی بهبود وضعیت مالی خود را دارید و با تمام وجود بر فراوانی تمرکز می کنید احساس ثروت می کنید و باور دارید که پول به سمت شما می آید. ممکن است ایده هایی برای شروع یک کسب وکار جدید به ذهنتان برسد یا با فردی آشنا شوید که در زمینه کاری شما موفق است یا فرصت سرمایه گذاری کوچکی برایتان پیش بیاید. این ها نتایج کشش هستند. اما اگر شما اقدامی برای پیگیری این ایده ها نکنید با آن فرد تماس نگیرید یا از فرصت سرمایه گذاری استفاده نکنید هیچ تغییری در وضعیت مالی شما رخ نخواهد داد. کشش بذر را می آورد اما کوشش کاشتن و آبیاری آن بذر است. بدون عمل بذر جذب شده پژمرده می شود و نتیجه ای به بار نمی آورد. انتظار انفعالی و باور به اینکه همه چیز بدون هیچ تلاشی اتفاق خواهد افتاد تعبیر اشتباهی از قانون جذب است و منجر به ناامیدی می شود. جهان فیزیکی نیازمند اقدام فیزیکی است.
به همان اندازه که کشش به تنهایی کافی نیست فقط کوشش نیز نمی تواند به تنهایی شما را به اهداف بزرگ و معنادار برساند به ویژه در بلندمدت. چرا؟ چون کوشش بدون هم راستایی درونی (کشش) ممکن است بی هدف طاقت فرسا و در نهایت ناکام باشد. اگر شما با باورهای محدودکننده یا احساسات منفی (مانند ترس از شکست عدم شایستگی) تلاش کنید ارتعاش کلی شما پایین خواهد بود. در این حالت حتی اگر سخت کار کنید ممکن است با موانع غیرمنتظره ای روبرو شوید در مسیرهای اشتباه قدم بگذارید یا فرصت های مناسب را نبینید. تلاش صرف بدون توجه به دنیای درونی مانند پارو زدن خلاف جریان آب است؛ انرژی زیادی مصرف می شود اما پیشرفت اندک است. همچنین کوشش بدون کشش ممکن است منجر به دستیابی به اهدافی شود که در واقع با روح و خواسته های واقعی شما هم راستا نیستند زیرا از جایگاهی از کمبود یا اجبار نشأت گرفته اند نه از یک فضای فراوانی و هم سویی. کار سخت بدون الهام و انگیزه درونی می تواند منجر به فرسودگی شغلی (burnout) شود. بنابراین در حالی که تلاش فیزیکی ضروری است اثربخشی آن به شدت به ارتعاش و هم راستایی درونی ما بستگی دارد. کوشش باید از یک فضای درونی مثبت و قدرتمند نشأت بگیرد تا بتواند حداکثر نتایج را به همراه داشته باشد.
ترکیب موفقیت آمیز کشش و کوشش نیازمند برداشتن گام های عملی و آگاهانه است. اولین گام تعیین هدف و وضوح خواسته است. شما باید دقیقاً بدانید چه چیزی می خواهید. این وضوح به ذهن شما کمک می کند تا بر روی آن هدف متمرکز شود و فرکانس مشخصی را به جهان هستی ارسال کند. هدف باید مشخص قابل اندازه گیری دست یافتنی مرتبط و زمان بندی شده (SMART) باشد. صرفاً گفتن «من پول بیشتری می خواهم» کافی نیست؛ باید مشخص کنید چقدر پول برای چه چیزی و تا چه زمانی. هرچه خواسته شما واضح تر باشد جذب آن آسان تر خواهد بود زیرا شما دقیقاً می دانید چه چیزی را باید جذب کنید و به سمت چه چیزی باید اقدام کنید. نوشتن اهداف تصویرسازی ذهنی از رسیدن به آن ها و احساس کردن هیجان و شادی دستیابی به هدف همگی به افزایش وضوح و تقویت نیروی کشش کمک می کنند. این مرحله نقشه راه شماست و بدون آن هم نیروی کشش و هم نیروی کوشش ممکن است در مسیرهای اشتباه به کار گرفته شوند.
گام دوم برای ترکیب کشش و کوشش هم راستا شدن با خواسته است. این مرحله شامل کار بر روی دنیای درونی شماست. پس از تعیین هدف باید باورهای خود را در مورد امکان پذیر بودن آن هدف بررسی کنید. آیا باورهای محدودکننده ای دارید که با دستیابی به هدف شما در تضاد باشند؟ باید بر روی تغییر این باورها کار کنید مثلاً با استفاده از تأکیدات مثبت تصویرسازی ذهنی عمیق تر و تکنیک های رهایی از باورهای منفی. علاوه بر باورها باید احساسات خود را نیز با خواسته هم راستا کنید. سعی کنید احساسات مثبتی مانند قدردانی برای آنچه اکنون دارید هیجان برای آینده و اطمینان به توانایی خود را پرورش دهید. مدیتیشن تمرینات تنفس و قرار گرفتن در محیط ها و با افرادی که حس خوبی به شما می دهند می توانند به بالا بردن فرکانس ارتعاشی شما کمک کنند. هم راستایی به معنای این است که افکار احساسات و باورهای شما با هدف شما هماهنگ باشند و یک پیام منسجم و قدرتمند به جهان ارسال کنند. این هم راستایی درونی زمینه را برای جذب فرصت های مناسب فراهم می کند.
گام سوم و حیاتی در این فرآیند برداشتن گام های فیزیکی یا همان کوشش است. پس از وضوح هدف و هم راستایی درونی باید شروع به عمل کنید. این اقدامات باید بر اساس الهام و فرصت هایی باشند که در نتیجه هم راستایی جذب کرده اید. لازم نیست از همان ابتدا گام های غول آسا بردارید. گاهی اوقات کوچکترین اقدامات نیز می توانند تأثیرات بزرگی داشته باشند. مهم این است که در مسیر حرکت کنید. این گام ها می توانند شامل تحقیق در مورد موضوع هدف یادگیری مهارت های جدید برقراری ارتباط با افراد مرتبط شرکت در دوره ها یا کارگاه ها یا هر فعالیت دیگری باشند که شما را عملاً به هدفتان نزدیک تر می کند. به نشانه ها و ایده هایی که به ذهنتان می رسد توجه کنید؛ این ها می توانند اقدام الهام بخش باشند. اقدام فیزیکی نه تنها شما را به هدف نزدیک تر می کند بلکه به جهان نشان می دهد که شما برای دستیابی به خواسته تان جدی هستید و انرژی شما را در جهت تحقق آن متمرکز می کند. اقدام و عمل نیروی جذب را تقویت کرده و آن را از یک پتانسیل به یک واقعیت تبدیل می کند.
یکی از اشتباهات رایج در استفاده از قانون جذب نادیده گرفتن نقش تلاش و کوشش فیزیکی است. بسیاری از افراد به اشتباه تصور می کنند که صرفاً با فکر کردن مثبت و تصویرسازی خواسته هایشان به صورت معجزه آسا محقق خواهند شد و نیازی به هیچ گونه اقدامی از سوی آن ها نیست. این دیدگاه منجر به انفعال و انتظار می شود. در حالی که افکار و احساسات نیروی قدرتمندی برای جذب هستند آن ها به تنهایی نمی توانند یک کسب وکار را راه اندازی کنند یک مهارت را بیاموزند یا یک رابطه را بسازند. این ها نیازمند اقدام فیزیکی و تلاش مستمر هستند. نادیده گرفتن نقش تلاش نه تنها مانع دستیابی به اهداف می شود بلکه می تواند منجر به ناامیدی و دلسردی از قانون جذب شود زیرا فرد نتایج مورد انتظار را بدون عمل نمی بیند و ممکن است فکر کند که این قانون کار نمی کند در حالی که او تنها از نیمی از پتانسیل آن استفاده کرده است. درک این نکته که کشش فرصت ها را می آورد و کوشش آن ها را به واقعیت تبدیل می کند برای استفاده مؤثر از این قانون ضروری است.
اشتباه رایج دیگر انتظار انفعالی است. این اشتباه ارتباط نزدیکی با نادیده گرفتن نقش تلاش دارد. انتظار انفعالی به این معناست که فرد پس از مشخص کردن خواسته اش و شاید انجام مقداری تصویرسازی ذهنی دست از هرگونه تلاشی برمی دارد و صرفاً منتظر می ماند تا جهان هستی خواسته اش را به او تقدیم کند. این رویکرد انرژی راکد ایجاد می کند و مانع از جریان یافتن فرصت ها و امکانات می شود. قانون جذب یک تعامل دوطرفه است؛ شما انرژی می فرستید (افکار احساسات فرکانس) و جهان پاسخ می دهد (فرصت ها ایده ها افراد). اما شما نیز باید با اقدام و کوشش به این پاسخ ها واکنش نشان دهید. انتظار انفعالی فرصت های جذب شده را نادیده می گیرد یا آن ها را از دست می دهد. این مانند سفارش غذا در رستوران است؛ شما سفارش می دهید (کشش) اما باید غذا را بگیرید و بخورید (کوشش). نشستن و گرسنه ماندن به امید اینکه غذا خودش دهان شما بیاید انتظار انفعالی است. برای دیدن نتایج باید فعالانه در فرآیند شرکت کنید و گام هایی را که در مسیر شما ظاهر می شوند بردارید.
مثال های متعددی از به کارگیری موفق قانون جذب با ترکیب کشش و کوشش وجود دارد. یک کارآفرین را در نظر بگیرید که آرزوی راه اندازی کسب وکار موفقی را دارد. او ابتدا خواسته خود را با وضوح تعیین می کند (کشش). سپس باورهای خود را در مورد توانایی هایش تقویت می کند بر چشم انداز موفقیت تمرکز می کند و احساس هیجان و اشتیاق نسبت به کارش را پرورش می دهد (هم راستایی و کشش). این هم راستایی باعث می شود ایده های نوآورانه به ذهنش برسد با افرادی که می توانند در این مسیر به او کمک کنند آشنا شود و اطلاعات مفیدی در مورد بازار و مشتریان به دست آورد. این ها نتایج کشش هستند. در ادامه این کارآفرین شروع به اقدام می کند (کوشش). او یک طرح کسب وکار می نویسد با سرمایه گذاران احتمالی صحبت می کند محصول یا خدمات خود را توسعه می دهد و فعالیت های بازاریابی را آغاز می کند. او در مواجهه با چالش ها به جای دلسرد شدن راه حل پیدا می کند و با انگیزه پیش می رود. موفقیت او نتیجه ترکیب نیروی جذب (ایده ها فرصت ها ارتباطات) و نیروی عمل (تلاش پشتکار کار بر روی کسب وکار) است. مثال دیگر می تواند فردی باشد که به دنبال بهبود سلامتی خود است. او با تمرکز بر سلامتی و تندرستی تصویرسازی ذهنی از خود در وضعیت ایده آل و احساس شکرگزاری برای سلامتی کنونی نیروی کشش را فعال می کند. این امر ممکن است او را به سمت اطلاعات جدید در مورد تغذیه سالم آشنایی با یک مربی ورزشی خوب یا یافتن یک روش درمانی مؤثر هدایت کند. سپس او با اقدام (کوشش) شروع به رعایت رژیم غذایی سالم انجام تمرینات ورزشی منظم و پیگیری درمان می کند. نتیجه سلامتی و تندرستی بهتر است که حاصل هم افزایی ذهن و بدن کشش و کوشش است.
آیا قانون جذب بدون تلاش کار می کند؟
خیر قانون جذب بدون تلاش فیزیکی (کوشش) کامل نیست. کشش فرصت ها را می آورد اما کوشش برای بهره برداری از آن ها و تبدیلشان به واقعیت ضروری است. صرفاً خواستن کافی نیست.
تفاوت کشش و کوشش چیست؟
کشش به نیروی ذهنی و احساسی شما اشاره دارد که بر اساس باورها و فرکانس ارتعاشی واقعیت را جذب می کند. کوشش به اقدام و تلاش فیزیکی اشاره دارد که برای تبدیل آنچه جذب شده به نتیجه ملموس لازم است.
اقدام الهام بخش دقیقا به چه معناست؟
اقدام الهام بخش عملی است که از یک حس درونی عمیق و هم راستا با خواسته ی شما ناشی می شود. این اقدام معمولاً آسان تر و مؤثرتر از تلاش اجباری است و در پاسخ به نشانه ها و فرصت های جذب شده انجام می شود.
چگونه فرکانس خود را بالا ببریم تا بهتر جذب کنیم؟
باورهای محدودکننده را شناسایی و تغییر دهید بر افکار مثبت تمرکز کنید احساسات خوب مانند قدردانی و شادی را پرورش دهید و از طریق مدیتیشن یا فعالیت های لذت بخش ارتعاش خود را بالا ببرید.
اگر تلاش کنیم اما باور نداشته باشیم چه می شود؟
تلاش بدون باورهای هم راستا ممکن است بی هدف و طاقت فرسا باشد و به دلیل ارتعاش پایین ناشی از شک و ترس با موانع زیادی روبرو شود. موفقیت پایدار نیازمند هم سویی درونی و بیرونی است.
مدت زمان لازم برای دیدن نتایج قانون جذب چقدر است؟
مدت زمان دیدن نتایج بسته به وضوح خواسته سطح هم راستایی درونی و میزان اقدام و کوشش شما متفاوت است. این فرآیند نیازمند صبر پشتکار و تداوم در هر دو جنبه کشش و کوشش است.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "قانون جذب؛ کشش و کوشش!" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "قانون جذب؛ کشش و کوشش!"، کلیک کنید.